گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
فروش سامانه اس-300 روسیه به ایران: سه چیزی که باید بدانید
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین تصمیم خود را برای فروش سامانه اس-300 به ایران گرفته است. سامانه اس-300 سامانهای پدافندی سطح به هوا محسوب میشود که دارای چند رادار قدرتمند و موشکهای پرسرعت دوربرد است. این سامانه میتواند هواپیماها را در محیطی وسیع مورد هدف قرار دهد. در ناتو به این سامانه SA -10 گفته میشود. این سامانه بسیار متحرک، دقیق و مرگبار است.
تصمیم روسیه برای فروش این سامانه به ایران از سه جهت مهم است:
1. این سامانه میتواند تغییر اساسی در قدرت نظامی در منطقه ایجاد نماید: دهههاست که آمریکا و همپیمانان آن در آسمان منطقه ایران با آزادی پرواز میکنند. دوستان همیشه از پشتیبانیهای هوایی برخوردار بودهاند و دشمنان همیشه خود را در برابر حملات هوایی آسیبپذیر دیدهاند که این مساله سبب شده است تا آنها در دنبال کردن اهدافشان محتاط باشند. این مساله بسیار برای ایران صدق میکند، کشوری که نیروی هوایی آن به سبب تحریمها دچار مشکلاتی است. ورود اس-300 می تواند این مساله را تغییر دهد.
اس-300 به منزله دیواری در آسمان نیست. اگر بخواهیم میتوانیم آن را شکست دهیم. با این حال، انجام این کار نیازمند صرف هزینه و وقت بسیاری است و بسیار خطرناک نیز میباشد. اخیراً بحثهایی درباره انجام چند حمله هوایی محدود به سایتهای هستهای ایران مطرح شده است. با ورود اس-300 دیگر از این بحثها نمیشود.
2. این سامانه باعث افزایش چشمگیر سامانههای ضددسترسی میشود: اگر کشورهایی نظیر ایران به اس-300 دست یابند، آمریکا مجبور خواهد بود رویکرد نظامی خود را تغییر دهد. آن روز فرا رسیده است. به همین خاطر است که معاون وزیر دفاع آمریکا خواهان تدوین رویکرهای فناورانه جدیدی برای مقابله با سامانههای تسلیحاتی پیشرفتهای نظیر اس-300 شده است.
3. این سامانه به منزله بازگشت به عصر رقابت ژئوپولتیکی است: ما نمیخواهیم به عصری برگردیم که تمامی مسائل در دنیا بر اساس رقابتهای سیاسی با یک قدرت بزرگ تعریف میشد. کاملاٌ مشخص است که روسیه دنیا را از این منظر میبیند. بحران اوکراین صدمات اقتصادی زیادی به روسیه زده است و تنشها بین غرب و روسیه را نیز افزایش داده است. با فروش این سامانه به ایران، روسیه در حقیقت میخواهد هزینههای غرب را در صورت مداخله در ایران افزایش دهد.
صاحبان صنايع آلمان راهي ايران ميشوند
روزنامه فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ می نویسد: اقتصاد آلمان بنا را بر لغو تدريجي تحريمهاي در نظر گرفتهشده عليه ايران ميگذارد. دانيل برنبك، مدير عامل اتاق صنايع و بازرگاني آلمان و ايران ميگويد، احتمالاً لغو تحريمها لحظهاي نخواهد بود، بلكه اين كار طي يك فرايند صورت خواهد گرفت. به گفتة وي، پس از اعلام به تعويق انداختن يا لغو تحريمها نيز به ماهها زمان براي تحقق بخشيدن به اين مسأله نياز است. رئيس جمهور آمريكا ميتواند تحريمهاي كشورش را به تعلیق بيندازد، پيش از آن كه كنگره آنها را تصویب کند. اما براي اين كار بايد در اتحادية اروپايي و سازمان ملل نشستي تشكيل شود كه در آن در اين باره تصميمگيري شود.
محافل اقتصادي پس از توافقات كلي انجامگرفته در لوزان از شور وشعفي گزارش ميدهند كه گويي شكست توافق قطعي منتفي به نظر ميرسد. پنج عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل و آلمان قصد دارند، تا سيام ماه ژوئن دربارة اين توافق نهايي با ايران مذاكره كنند. اين گونه عنوان شد كه ديگر از شدت اين تحول كاسته نخواهد شد. در قدم اول بنا بر لغو تحريمهاي تجاري گذاشته ميشود. بايد با تحويل سريع كالاهاي بسيار ضروري، جو مثبتي به وجود آيد كه به سرعت اثر خود را در تراز تجاري نشان خواهد داد. انتخاب حسن روحاني در ماه ژوئن سال 2013 به تنهايي، باعث شده تا در تجارت با ايران حركت به وجود آيد.
به گفتة برنبك، ابتدا با تأخيري كه احتمالاً يك سال طول خواهد كشيد، قراردادهايي در ارتباط با كالاهاي سرمايهگذاري و تأسيسات منعقد خواهد شد. ابتدا بايد قراردادهايي براي اجراي پروژههاي بزرگ امضا شود و راهي براي تأمين هزينة مورد نياز آنها از طريق كنسرسيومهاي بانكي پيدا شود. به ويژه بانكها، احتمالاً پس از جريمههاي مبالغهآميزي كه مراجع آمريكايي براي بانكهاي اروپايي در نظر گرفتهاند، بسيار محتاطانه عمل خواهند كرد. به گفتة برنبك، از زمان اعلام توافق كلي لوزان، هماكنون تعداد زيادي از نمايندگان شركتها و صنايع - پيش از تغيير مبناي حقوقي - به ايران سفر ميكنند تا دربارة امكانات تجارت و معامله تحقيق و تماسهاي قديمي را زنده و يا از نو برقرار كنند.
لغو تحريمهاي مالي بايد مانند لغو تحريم صادرات نفت و گاز و ساير بخشهايي كه از نظر ساخت و انتقال سلاحهاي اتمي مهم نيستند، بخشي از توافق نهايي باشد. قرارداد نهايي بايد از نظر فني مشخص كند كه ايران اجازة غنيسازي چه مقدار اورانيوم را دارد. انتظار ميرود كه در ازاي آن، نقل و انتقالات پولي بينالمللي با ايران دوباره امكانپذير گردد. ابتدا تحريمهاي مالي باعث اثرگذاري تحريمهاي تجاري شدند. نقل و انتقال آزاد پول به مبالغ كوچك محدود شد.
حتي اگر مجوز ادارة اقتصاد و كنترل صادرات براي تحويل و آزادسازي توسط بانك فدرال ارائه شده بود، امكان دادن اعتبار اسنادي وجود نداشت، به ويژه به اين دليل كه دادن ضمانتهاي هرمس براي تضمين صادرات متوقف شده بود. البته اكثر بانكها در اروپا از هر گونه شركت در پرداخت پول مرتبط با ايران حتي اگر با پرداخت پول براي كالاهاي بشردوستانه در ارتباط بود، سر باز ميزدند. با وجود يك فراخوان وزارت خارجه در سال 2012 مبني بر باز نگه داشتن يك كريدور، هيچ بانكي خود را در اين موقعيت نديد كه خود را با خطر اقدامات تنبيهي ايالات متحده روبرو كند.
حدود هشتاد درصد كالاهايي كه شركتهاي آلماني ميتوانند، به ايران صادر كنند، در فهرست تحريمها قرار ندارند. اما تا زماني كه اعتبار اسنادي وجود نداشته باشد و پرداخت پول به طور كامل صورت نگيرد، موافقت ادارة اقتصاد و كنترل صادرات با صدور كالاها فايدة زيادي نخواهد داشت. ورنر شولتسكه، عضو هيإت رئيسة انجمن خاورميانه و مشاور شركتها و صنايع ميگويد، به همين دليل، اقتصاد آلمان و ايران به ويژه خواستار لغو تحريمهاي مالي است، به طوري كه دوباره بتوان اعتبار اسنادي داد و نقل و انتقال پول به جريان بيفتد. او بنا را بر اين ميگذارد كه امكان دادن ضمانتهاي جديد هرمس، ابتدا يك تا دو سال ديگر به وجود آيد.
لغو تحريمهاي مالي به يك دليل ديگر نيز براي اقتصاد ايران مهم است. ايران در حال حاضر به ويژه نفت به چين و هند صادر ميكند. اما درآمد حاصله از اين صادرات در حسابهاي بانكي در بانكهاي چيني و هندي مانده است. واحد پول اين دو كشور قابل تبديل نيستند، به طوري كه ايران نميتواند، از آنها براي خريد كالاهاي ضروري از اروپا و ايالات متحده استفاده كند. ظاهراً فقط 50 ميليارد دلار در بانكهاي چيني ذخيره شدهاند. به محض آن كه تحريمهاي مالي لغو شوند، ايران ميتواند نفت و گاز خود را دوباره در ازاي دريافت يورو و دلار بفروشد و درآمد حاصل از فروش را به بانكهاي ساير كشورها منتقل و آنجا از آن استفاده كند.
درآمد حاصل از صادرات نفت كماكان شرط مدرنيزه كردن كل اقتصاد است كه به شدت به آن نياز است. ايران طي سالهاي آينده براي اين سرمايهگذاريها به بيش از صد ميليارد يورو در سال نياز دارد كه با كاهش شديد قيمت نفت، فقط با افزايش شديد ميزان استخراج نفت و گاز امكانپذير ميشود. بازگشت ايران به بازار نفت، احتمالاً به مدتي كوتاه باز هم قيمت نفت را تحت فشار قرار خواهد داد. ايران به طور سنتي نفت خود را در بازار نقدي ارز ميفروشد و نه از طريق قراردادهاي درازمدت. كم بودن مقدار نفتي كه در حال حاضر استخراج ميشود و كاهش قيمت نفت، به شدت دست ايران را از نظر مالي براي اجراي پروژههاي بزرگ ميبندد. صادرات نفت ايران از 5/2 ميليون بشكه در روز در سال 2011 به عنوان پيامدي براي تحريمها، در عرض دو سال به 1/1 ميليون بشكه كاهش يافت. ايران حدود 80 درصد بودجة خود را از صادرات نفت و گاز تأمين ميكند.
تعدادي از كشورها بر سه حوزه مهم حاكم هستند. به طور مثال، بيشتر، شركتهاي آمريكايي با فناوريهايشان حوزة نفت و گاز كهنه و قديمي ايران را مدرنيزه خواهند كرد. ايران قصد دارد، ظرفيت استخراج نفت را از 5/3 ميليون بشكه در حال حاضر، به 6 ميليون بشكه افزايش دهد، يعني معادل ارزش زمان قبل از انقلاب سال 1979. اين در حالي است كه فرانسه بر صنايع خودروسازي حاكم است كه مهمترين حوزه ايران در كنار بخش نفت و گاز به شمار ميآيد. زماني كه توليدكنندگان آلماني خودرو خود را عقب كشيدند، چون مايل نبودند، بازار فروش خود در آمريكا را از دست بدهند، رنو و پژو كارخانههايي را در اين كشور تأسيس كردند. ايران در حال حاضر سالانه 700000 خودرو توليد ميكند، اما قصد دارد، دوباره توليد خود را به بيش از يك ميليون خودرو برساند. شرط انجام اين كار اين است كه تحريمها بيش از اين مانع ورود اجزاء و قطعات لازم نشوند. به گفته شولتسكه، از سوي ديگر، صادركنندگان آلماني و ايتاليايي به طور سنتي در حوزههاي پتروشيمي، ساخت نيروگاه، فولاد و آلومينيوم قوي هستند.
دولت ميخواهد، گاز كمتري صادر كند و معاملات با گاز مايع را بيشتر بر عهده قطر بگذارد؛ ايران ميخواهد، پس از لغو تحريمها، تأسيساتي را براي مايع كردن گاز احداث كند. علاوه بر اين، خط لوله براي صدور گاز نيز وجود ندارد و گاز، بيشتر در صنايع پتروشيمي مورد استفاده قرار ميگيرد. به طور مثال، دولت قصد دارد، طي ده سال آينده در شهر بندري چابهار و ساير پايگاهها سرمايهگذاريهايي به ميزان هفتاد ميليارد دلار انجام دهد كه به ويژه به نفع صنايع پتروشيمي خواهد بود. ظرفيت توليد فولاد بايد سه برابر شود و از 15 ميليون به 50 ميليون تن افزايش يابد.
آمریکا باید کشورهای عربی را به عنوان همپیمان محسوب کند
به گزارش روزنامه کویت تایمز، رهبران عربی به صورت محتاطانه با توافق هستهای ایران و غرب برخورد کردهاند. اما روزنامههای عربی با این مساله اینگونه برخورد نکردند و آن را توهمی و نگرانکننده خواندند.
اما میتوان این توافق را خوب ارزیابی کرد چرا که بر اساس همکاری استوار شده است. اگر در این توافق به دغدغههای رهبران عربی توجه شود میتوان امید داشت این توافق مشکلات را برطرف کرده و مسیر دستیابی به ثبات و صلح در منطقه را هموار سازد.
این توافق میتواند در کاهش تنشهای منطقهای موثر بوده و مسیر را برای بسیاری از درگیریهای دیرینه هموار سازد. درسی که ما میتوانیم از این مذاکرات بگیریم این است که دیپلماسی میتواند کارگشا باشد.
دغدغه اصلی درباره خود توافق نیست، بلکه درباره این است که این توافق چطور حاصل شد. ظرف چند ماه آینده ما شاهد گفتگوهای سختی خواهیم بود. منتقدان نیز از هر اقدامی برای ایجاد اختلال در مذاکرات کوتاهی نمیکنند.
رهبران کشورهای عربی نیز اگرچه همچنان نسبت به مقاصد ایران مشکوک هستند اما سعی کردهاند واکنش ملایمتری نسبت به آن نشان دهند. همپیمانان آمریکا در منطقه مدتهاست که هم درباره برنامه هستهای تهران نگران هستند و هم درباره جاهطلبیها و افزایش تاثیرگذاری ایران در کشورهای عربی نگران هستند. برخی تحلیلگران غربی این نگرانیها را بیجهت خوانده و آن را نتیجه رقابت شیعی-سنی میدانند. اما حقیقت این است که مشکل اعتقادی نیست، بلکه کاملاً سیاسی است. کشورهای عربی شاهد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بودهاند، انقلابی که به دنبال صدور ارزشها و فلسفه مقاومت خود به دیگر کشورها میباشد. در مقابل کشورهای عربی نیز نیروهای مشترک تشکیل دادهاند و هماهنگیهایی برای حفاظت از امنیت خود انجام دادهاند.
رهبران کشورهای عربی به سبب روابط نزدیکی که با واشنگتن دارند همیشه از جانب افکار عمومی کشورهای خود تحت فشار بودهاند چرا که مردم این کشورها آمریکا را مسبب ویرانی عراق و نابودی فلسطین میدانند. حال ببینید که رهبران عربی وقتی دیدند که آمریکا پس از ویران کردن عراق و ایجاد بحران در منطقه به سراغ ایران رفته است و با این کشور در زمینه هستهای مذاکره میکند چه احساسی داشتند. حال اگر موضوع تنها به پرونده هستهای ایران ختم میشد مشکلی نداشت. اما باید به این پرونده نقش فعال ایران در دیگر کشورهای عربی را نیز اضافه کرد. حالا زمان آن رسیده است که آمریکا اعتماد کشورهای عربی را دوباره به دست آورد. اگر آمریکا همچنان به همپیمانان عرب خود نیاز دارد، پس باید با آنها مثل یک همپیمان رفتار کند.
اولین گام میتواند این باشد که آمریکا به اعراب اطمینان
دهد که خطر ایران را میفهمد. برنامه جدیدی برای عراق باید تنظیم شود که در آن
دیگر نیازی به کمک گرفتن از ایران نباشد. همچنین رئیس جمهور اوباما باید اطلاعات
کاملتری از رابطه بین چالشهای داخلی و خارجی پیش روی کشورهای عربی داشته باشد.
اوباما اخیراً در گفتگو با روزنامه نیویورک تایمز گفت که آنچه کشورهای عربی را
تهدید میکند ایران نیست، بلکه نارضایتیهایی است که در داخل این کشورها وجود
دارد.
آیا ایران در سوریه دچار مشکل شده است؟
به گزارش مجله فارین پارسی، برای بیش از چهار سال است که تهران در دمشق مشغول جنگیدن است و هزینههای زیادی برای همپیمان خود متقبل شده است. برای اکثر اعراب، سوریه نشانه افزایش تاثیرگذاری تهران در منطقه است. ایران و گروههای نیابتی از سال 2011 تمام تلاش خود را برای حفظ حکومت بشار اسد انجام دادهاند.
ایران در سوریه هزینههای زیادی کرده است. سه اولویت در سیاست تهران در قبال سوریه عبارتند از: محافظت از کانال ترانزیت سلاح برای نیروهای حزبالله از طریق خاک سوریه، و در بلندمدت اطمینان حاصل کردن از این مساله که خاک سوریه به پایگاهی برای حمله به جنبش شیعی لبنان تبدیل نمیشود؛ مبارزه با محور منطقهای به رهبری سعودیها که هدف اصلی آن مقابله با افزایش قدرت ژئوپولتیک ایران است؛ و حمایت از یک همپیمان قدیمی که در جریان جنگ هشت ساله کمکهای زیادی به ایران کرد. ایران میترسد که در صورتیکه اسد قدرت را از دست دهد نیروهای تندروی اهل تسنن در سوریه روی کار آیند و در نتیجه آنها تهدیدی برای شیعیان و حزبالله ایجاد نمایند.
در این اوضاع رقابت بین محور ایرانی و ائتلاف سعودی، باید دید که توافق هستهای چه تغییری در مولفههای بحران سوریه ایجاد میکند. اگرچه بسیاری از فعالان منطقهای خود را علاقمند به حل بحران سوریه نشان میدهند، اما هیچیک قصد ندارند از موضع خود کوتاه بیایند. در غیاب راهحل دیپلماتیک، ایران، ترکیه، قطر و عربستان همگی به دنبال راهبرد نظامی هستند تا به توانند توازن قدرت را به سود خود تغییر دهند.
با کمک ایران، اسد هنوز در سوریه قدرت دارد و برخی نیز میگویند که درگیریهای سوریه دارد به نفع اسد تمام میشود. آنها همچنین معتقدند که آمریکا نیز اولویتهای خود را در سوریه تغییر داده است: باید تمام نیرو را برای مبازره با داعش و نه اسد بسیج کرد.
اما تمامی اینها نمیتواند برای ایران خبر خوبی باشد چرا که ایران باید تجهیزات و کمکهای مالی بیشتری را به سوی دمشق گسیل دارد و این بدان معناست که ایران در باتلاق سوریه گیر افتاده و است و هیچگونه راهبردی نیز برای خروج وجود ندارد. در چند ماه اخیر، نیروهای نظامی سوریهای تحت فشار بسیار بودهاند. معنای این مساله این است که تهران باید نیروهای سپاه، حزبالله و شبهنظامیان شیعی عراقی بیشتری را عازم سوریه کند.
در هفتههای آینده، کار ایران در سوریه بیشتر نیز میشود چراکه ائتلاف سعودی به این نتیجه رسیده است که توجه خود را باید به سوریه نیز معطوف کند. پیشرفت شورشیان در سوریه ظرف چند روز اخیر یکی از نشانه های این راهبرد جدید است. میتوان گفت که عملیات سعودیها در یمن میتواند زمینهساز حمله به سوریه نیز باشد. به این دلیل است که تهران به نیروهای مهاجم در یمن اجازه نخواهد داد تا بدون دادن غرامت خاک یمن را ترک کنند. تهران میخواهد آن چنان زخمی به ائتلاف اعراب بزند که آنها دیگر نتوانند به فکر سوریه بیفتند.
اما مشخص نیست که ایران چگونه میخواهد زخمهایی که در نتیجه دفاع از بشار اسد خورده است را التیام بخشد. برخلاف عراق که ایران در آنجا نیروهای جایگزینی برای جانشینی نوری المالکی داشت، در سوریه اینطور نیست. اسد تنها ضامن منافع ایران و حزبالله در سوریه است. تا به امروز، ایران گزینه جایگزین قابلقبولی برای اسد ندارد.
ایران در سوریه باید یک انتخاب انجام دهد. ایران میتواند همچنان از اسد حمایت کند و در نتیجه درگیریها در سوریه را طولانی کند و یا پیشدستی کند و زمینه فرآیند مذاکرات برای یافتن جایگزینی برای اسد را آغاز نماید. لازمه این تصمیم این است که ایران آمادگی خود را برای کنار گذاشتن اسد نشان داده و نیروهای شورشی نیز منافع ایران را در شام به رسمیت بشناسند.
آمریکا و ایران هر دو منافعی در خاتمه دادن به بحران سوریه
دارند. برخی استدلال میکنند که تهران با برداشته شدن تحریمها منابع بیشتری میتوانند صرف حمایت از حکومت اسد کنند. با این حال، میتوان اینگونه استدلال کرد که ایران
از قدرت اقتصادی که به دست خواهد آورد برای افزایش امنیت و توسعه اقتصادی در منطقه
استفاده خواهد کرد. در نتیجه، تهران به جای استفاده از قدرت نظامی به دیپلماسی نرم
از قبیل سرمایهگزاریهای تجاری، تبادلات آموزشی و همکاری های عملی متوسل خواهد
شد.
چرا آمریکا نیاز دارد که در برابر ایران صبور باشد
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، چارچوب توافق بین ایران و گروه 5+1 میتواند مانع از انحراف برنامه هستهای ایران شود. اما برخی معتقدند که این توافق نمیتواند باعث تغییر سیاست ایران در داخل و خاورمیانه شود. آنها استدلال میکنند که ایران فاتح میتواند با برداشته شدن تحریمها قدرتمندتر شود.
با این همه، بسیاری از مقامات ایران با برقراری رابطه با غرب مخالفند. و در حالیکه روحانی میگوید که توافق هستهای میتواند باعثی افزایش روابط غرب و ایران شود، اما او در جایگاهی نیست تا بتواند تغییرات اساسی ایجاد نماید.
نویسنده این مقاله ادعا میکند: بسیاری از مردم ایران خواهان اصلاحات هستند. به نظر میرسد که روحانی نیز به این اصلاحات اعتقاد دارد، اما میخواهد آنها را آهسته به پیش برد. ممکن است که این سرعت برای ایرانیها کافی نباشد.
در حالیکه سیستم سیاسی در ایران کاملاً ثابت است، اما جامعه ایرانی امکانات بسیاری دارد. بسیاری از ایرانیها خواهان جامعهای آزادتر هستند. توافق هستهای، پایبندی ایران به آن و برداشته شدن تحریمها میتواند فضای بیشتری برای ایرانیهایی که خواهان تغییرات هستند ایجاد نماید. پس هم ایرانیها و هم آمریکا باید صبور باشند.
آمریکا برای هشدار به ایران دو کشتی به یمن اعزام کرد
به گزارش روزنامه نیویورک تایمز، مقامات آمریکایی گفتند که ناوهواپیمابر تئودور روزولت و رزمناو مجهز به موشکهای هدایتشونده عازم آبهای یمن شدند تا به 10 کشتی جنگی آمریکایی ملحق شوند. این اقدام هشداری به ایران برای ارسال تسلیحات برای حوثیهای یمن است.
دولت اوباما این اقدام را در جهت نشان دادن قدرت نظامی خود انجام میدهد و تصدیق کرد که این ناوگروه میتواند مانع از ارسال تسلیحات برای حوثیهای یمن میشود. این کشتیهای جنگی اقدامی برای حمایت سعودیها در جنگ با یمن محسوب میشود.
یک مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود گفت: این اقدام
پیام واضحی دارد. این پیغامی برای همپیمانان ماست که از آنها حمایت میکنیم. این
پیامی برای ایرانیهاست که ما آنها را تحت نظر داریم.
چطور میشود توافق هستهای با ایران را نجات داد
به گزارش مجله پولتیکو، اگر توافق هستهای با ایران سرانجام نهایی شود، شرایط آن میتواند به ما اطمینان دهد که ایران برای حداقل 15 سال آینده به تسلیحات اتمی دست نخواهد یافت. حتی پس از آن، ما برای 25 سال میتوانیم بفهمیم که آیا انحرافی در برنامه هستهای این کشور وجود دارد.
از بسیاری از جهات، چارچوب توافقی به معنای کاهش تدریجی تحریمها در قبال شفافسازی است. هرچند که در ده سال اول تعداد سانتریفیوژهای و فعالیتهای هستهای ایران کاهش خواهد یافت، اما، ایران میتواند پس از این تاریخ به روال قبلی خود بازگردد. پس مساله کلیدی به عقب برگرداندن برنامه هستهای ایران نیست، بلکه توانایی ما در نظارت است. این همان چیزی است که به ما میگوید که آیا ایران مطابق توافق عمل میکند یا خیر.
اما آیا این بدان معناست که توافق نهایی شده است و دیگر نباید درباره اظهارنظرهای مقامات ایرانی مثلاً درباره ممنوعیت بازرسی از سایتهای نظامی حرفی زده شود؟ برخی میگویند که این اظهارنظرها فقط مصرف داخلی دارد و نباید بیش از حد به آنها پرداخته شود.
اما، صحبتهای رهبر ایران متفاوت است. ایشان همچنان به غرب مشکوک هستند و نمیتوانند به آمریکا اعتماد کنند. صحبتهایی که ایشان درباره مذاکرات انجام میدهند برای تیم مذاکره کننده لازمالاجرا است. به یاد داشته باشید که ایشان در یک سخنرانی گفتند که ایران با وجود قطعنامههای شورای امنیت از غنیسازی دست برنخواهد داشت، ایران تاسیسات هستهای خور را بر نخواهد چید، ایران به تحقیق و توسعه ادامه خواهد داد و ایران به فعالیت هستهای خود در ابعاد صنعتی ادامه میدهد. این همان نکاتی بود که مذاکرهکنندگان ایرانی بر آنها تاکید میکردند.
این گروه 5+1 بود که مواضع خود را منطبق کرد و تلاش کرد تا راهحلهای خلاقانهای برای توجه به این شرطها بیابد. حالا ایشان میگویند که اجازه دسترسی به سایتهای نظامی داده نمیشود، آیا این بدان معناست که بازرسیهای مطرح شده در توافق هستهای سایتهای نظامی را شامل نخواهد شد؟